انواع مدیر پروژه

انواع مدیر پروژه
برای مدیران هیچ مسئلهای مهمتر از رشد سازمان نیست. با اختصاص صحیح مدیران به پروژههای مختلف، بستری مناسب برای پیشرفت سازمان خود فراهم کنید. برای این کار، ابتدا نیاز است تا انواع مدیران را بشناسیم، بنابراین مقاله زیر را که از سایت دانشگاه هاروارد ترجمه شده بخوانید.
فرصتهای رشد سازمان شما به چهار دسته مختلف تقسیم میشوند.
برای توسعه کسب و کار خود:
به چهار نوع خاص از مدیر پروژه نیاز دارید.
تقسیمبندی کارکنان بر مبنای پاسخ به پرسشهای زیر است:
آیا فرصت رشد با استراتژی فعلی سازمان ما مطابقت دارد؟
آیا یک فرصت تجاری قابل اعتماد ساخته میشود؟
این دو سوال، ماتریس چهار نوع مختلف از مدیر پروژه را ایجاد میکنند.
انواع مدیر پروژه
آیا هر سازمان نیاز به همه این چهار نوع مدیر پروژه دارد تا بتواند سازمان خود را توسعه دهد؟
حتی با ثباتترین صنعت هم ممکن است با اختلال و وقفه تهدید شود و در دل پویاترین و پر رقابتترین صنعت هم فرصتهای رشدی وجود دارد که می توان آنها را محاسبه و ارزیابی کرد.
در نتیجه:
- اغلب برای هر چهار نوع مدیر پروژه در اکثر سازمانها کار وجود دارد.
- هرچند ممکن است به تعداد متفاوتی از هر کدام نیاز باشد.
- مدیران باید بدانند با تکیه بر یک نوع مدیر پروژه فرصتهای زیادی را از دست میدهند.
4 نوع مدیر پروژه
این چهار نوع مدیر پروژه به دنبال فرصتهای رشد مختلفی هستند و از منطقهای ارتباطی مختلفی برای کسب حمایت افراد سازمان پیروی میکنند. (جدول زیر را ببینید)
انواع مدیر پروژه و ویژگیهای آنها
به عبارت دیگر شما به آنها نیاز دارید چرا که:
- هر یک از آنها انواع مختلفی از فرصتهای رشد و ترقی را میبینند و حمایت میکنند و مکمل یکدیگر هستند.
- این لزوما به این معنی نیست که به تعداد برابری از هر یک نیاز دارید، همانطور که اکثر سازمانها عمدتا به مجریان تکیه میکنند تا از هماهنگی مورد نیاز برای حفظ سود در کوتاه مدت اطمینان حاصل کنند.
- با این حال، شما به چند پیشگو، قمارباز و کارشناس هم نیاز دارید تا قادر به شناسایی و پیشبرد فرصتهای رشدی باشید، که به شما کمک میکنند تا سازمان خود را فراتر از مسیر انتخاب شده پیش ببرید.
پیامبر (PROPHET):
این نوع مدیر پروژه فرصتهای تجاری خارج از مرزهای استراتژیک موجود را دنبال میکند، فرصتهایی را که اطلاعات قابل اعتمادی در مورد احتمال موفقیت آنها موجود نیست. از این رو، پیامبر برای فرصت رشدی که به لحاظ استراتژیک از وضعیت موجود متفاوت است و برای آن شواهد کمی قابل اعتمادی وجود ندارد، به دنبال پیروان سازمانی وفادار میگردد. بدیهی است که اجرای چنین پروژههایی دارای ریسک است، زیرا احتمال دارد که فرصتهای رشد اتفاق نیفتند و بنابراین این مدیر پروژه ممکن است یک پیامبر دروغین باشد.
با این حال یک پیامبر برای:
- به چالش کشیدن استراتژی موجود
- و دنبال کردن فرصتهای رشدِ نادیده گرفته شده نیاز است.
استفاده سازنده از این نوع مدیر پروژه در گوگل، وجود دارد:
گوگل دارای یک واحد به نام X (قبلا Google X) است، کارکنان در این واحد به دنبال حل مشکلات بزرگ با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته و راه حلهای رادیکال هستند. از این رو، پروژهها در X خارج از دامنه فعلی و تمرکز استراتژیک گوگل پیش میروند. در چنین پروژههایی، معمولا تشخیص موفقیت قبل از آزمایش پروژه امکانپذیر نیست.
قمارباز (GAMBLER):
این نوع مدیر پروژه فرصتهای تجاری را که در مرزهای استراتژیک موجود وجود دارند، دنبال میکند، اما هیچ تضمین موفقیتی وجود ندارد، زیرا اطلاعات قابل اعتمادی در مورد احتمال موفقیت نیست. از این رو، قمارباز پیروان سازمانی را میخواهد که بر روی یک فرصت رشد سازگار با استراتژی فعلی اما بدون شواهد کمی قابل قبول قمار کنند. به عبارت دیگر، قماربازان با استراتژی موجود بازی میکنند، اما نمیتوانند احتمال موفقیت را پیش بینی کنند. در نتیجه، قمارباز برای تیم پروژه خود به دنبال جذب اعضایی است که اهل شرط بندی باشند. بدیهی است که احتمال دارد این فرصتها نیز امکان پذیر نباشند و بنابراین ممکن است باعث زیانهای قابل توجهی شوند. با این حال، قماربازان ضروری هستند، زیرا آنها میتوانند استراتژی موجود را با دنبال کردن فرصت های رشدی که از نظر تحلیلی قابل چشم پوشی هستند به روزرسانی کنند.
کارشناس (EXPERT):
این نوع مدیر پروژه فرصتهای کسب و کاری را دنبال میکند که خارج از مرزهای استراتژیک موجود قرار دارند، اما به دلیل وجود شواهد و اطلاعات قابل اعتماد، یک فرصت تجاری قابل اطمینان هستند. از این رو، کارشناسان مایلند پیروانی را عضو تیم پروژه کنند که از فرصت رشدی که با استراتژی فعلی سازگار نیست، اما با شواهد کمی و کافی قابل اعتماد، شانس موفقیت دارد، حمایت کنند. در نتیجه، کارشناسان متکی به اعضای سازمانی هستند که واقعا به توصیهها و نصایح آنها گوش میدهند. کارشناس برای به چالش کشیدن استراتژی موجود با دنبال کردن فرصتهای رشد خوبی که در خارج از استراتژی کنونی سازمان وجود دارد، مورد نیاز است.
مجری (EXECUTOR):
این مدیر پروژه به طور فعال فرصتهای تجاری را که در مرزهای استراتژیک موجود هستند و شانس موفقیت خوبی دارند، دنبال میکند. مجری پیروان سازمانی را جذب میکند که به دنبال یک فرصت رشد مطمئن هستند، فرصت رشدی که؛ در چارچوب استراتژی کنونی قرار دارد و با شواهد کمی قابل اطمینان پشتیبانی میشود. به عبارت دیگر، هیچ ریسک، عدم اطمینان و هیچ چالشی در این فرصت وجود ندارد و فقط باید اجرا شود. این فرصتها را میتوان بعنوان مسیر مشخصی برای موفقیت مشاهده کرد، زیرا فرصت رشد به درستی مستند شده و با استراتژی موجود هماهنگ است. با این حال، مجری هیچ دیدی از فرصتهای تجاری رادیکال و ناشناخته ندارد. بسیاری از افرادی که عنوان رسمی توسعه دهندهی کسب و کار را دارند، تنها از فرصتهای رشدی که در مرزهای استراتژیک قرار داشته و شانس موفقیت بالایی دارند حمایت میکنند.
آنها چگونه تعامل میکنند؟
انواع مختلف مدیر پروژه ممکن است با یکدیگر در کشمکش باشند.
به عنوان مثال:
- یک پیامبر ممکن است مجری را بیش از حد وابسته به کاغذبازی اداری و سختگیر ببیند،
- در حالی که یک مجری ممکن است، پیامبر را متوهم و بی نظم و بدون قانون تصور کند.
معمولا منطق یکی از این 4 نوع مدیر پروژه در سراسر سازمان غالب میشود. و این ممکن است موجب شود کارکنان کلیدی سایر انواع، سازمان را ترک کنند و ایدههای خود را هم با خود ببرند. علاوه بر این، تکیه بر یک نوع منطق تنها ممکن است منجر به سکون در سازمان شود که در بازارهای پویا و فعال خطرناک است. باید فضای کافی برای تمام منطقهای موجود در سازمان در نظر بگیرید. در این راستا، اگر مدیریت ارشد نقش پل ارتباطی را برای ایجاد همزیستی انواع مختلف بازی کند، برای سازمان مفید است.
به عنوان یک مدیر، باید در میان انواع مختلف کارکنان تعامل سازنده ایجاد کنید.
به عنوان مثال:
با شناسایی انواع مختلف کارکنان در سازمان خود، میتوانید یک کارگاه آموزشی تنظیم کنید که در آن یک نوع از کارکنان با نوع مخالف خود جلسه برگزار میکند. (یعنی مجریان با پیامبران صحبت میکنند و قماربازان با کارشناسان) این کار به روشن سازی تفاوت دیدگاهها و ارزشها کمک میکند، و منجر به ایجاد درک متقابل و احترام بیشتر در میان انواع کارکنان میشود.
آیا مدیران باعث ایجاد مشکل می شوند؟
زمانی که مدیران افراد را بدون تفکر کافی به پروژهها اختصاص میدهند،
منجر به:
پروژههای ناموفق و فرصتهای رشد غیرقابل تحقق میشوند.
پیامبران، قماربازان، کارشناسان و مجریان، هر کدام دارای نقاط قوت و ضعفی هستند که برای انواع مختلف پروژهها مناسب است.
بنابراین:
هیچکدام ذاتا بهتر یا بدتر از دیگران نیست.
مدیران اجرایی هنگامی که پروژه و مدیر پروژه را به اشتباه به هم وصل میکنند:
موجب شکست سازمانی میشوند.
ممکن است به خاطر تمایل به دیدن نام سازمان خود در مجلات به دلیل موفقیت در پروژههای برجسته پیامبران یا قماربازان، آنها را بهترین مدیران فرض کنند. در چنین مواردی ممکن است مدیران یک مجری خوب را برای اجرای یک پروژه پیامبری انتخاب کنند، یا فرض کنند که باید پیامبران را مسئول اجرای پروژهای که نیاز به یک مجری عالی دارد، قرار دهند که در هر دو حالت ممکن است فاجعه به بار آید.
به جای این تفکر که انواع خاصی بهتر از دیگران هستند،
مدیران باید:
- از ارزش هر چهار نوع مدیر پروژه آگاهی داشته باشند.
- به همه آنها فضای مناسب بدهند.
- و آنها را به پروژههای مناسب اختصاص دهند.
مدیران سازمان و مدیریت پروژه
- تنوع مدیران برای سازمان شما در زمینه توسعه کسب و کار مزایای رقابتی دارد.
- هر چهار نوع مدیر پروژه اجزای ضروری از سازمان شما هستند.
- التبه شاید تعداد مورد نیاز هر یک از آنها متفاوت باشد.
به عنوان یک مدیر اجرایی، بسیار مهم است که شما:
- اطمینان حاصل کنید که از هر نوع مدیر پروژه درون سازمان شما وجود دارد.
- برای اینکه هر نوع مدیر پروژه به شیوه خود کار کند، به همه آنها فضا بدهید.
- با پیروی از منطق مربوط به آنها، ایدههای هر یک را درک کنید.
- برای اختصاص صحیح پروژه و مدیر پروژه زمان بگذارید.
توجه به شیوههای مختلف تفکرِ انواع مختلف مدیران کمک میکند تا تنوع مورد نیاز را در میان کارکنان خود برای پیشرفت کسب و کارتان به دست آورید. علاوه بر این، مشخصه مدیران عالی این است که تواناییهای منحصر به فرد کارکنان خود را کشف کرده و آنها را به کار میگیرند.
رشد و توسعه کسب و کار اولویت بسیاری از سازمانها در سراسر جهان است، اما تعداد کمی از مدیران بر حفظ طیف وسیعی از افراد برای اطمینان از شناسایی فرصتهای جدید تمرکز میکنند.
بنابراین، مدیرانی که میخواهند کسب و کارشان را توسعه دهند:
ابتدا باید تعداد مناسبی از کارکنان مختلف را برای ایجاد یک مجموعه متنوع از فرصتهای رشد داشته باشند.
تنها زمانی که افراد متنوع در یک سازمان در کنار یکدیگر قرار میگیرند میتوانند رشد اقتصادی پایداری را به وجود آورند.
دیدگاهتان را بنویسید